قطره باران

موضوعات و مقالات روانشناسی

قطره باران

موضوعات و مقالات روانشناسی

نکاتی برای دخترخانم ها در اولین قرار با آقا پسرها

فرض کنید برای بار اول، با پسری (همکلاسی، ...) قراری گذاشته اید، قبل از رفتن و روبرو شدن با وی، در صحبتها و ارتباط اولیه چه نکاتی را باید رعایت کنید؟ در این مقاله به یک سری توصیه ها برای برخورد و عملکرد صحیح، اشاره می کنیم:

ادامه مطلب ...

عذاب وجدان: آیا شما احساس گناه میکنید؟

احساس گناه و عذاب وجدان حسی است همراه با اضطراب و نگرانی، که در خیالاتمان در مورد کاری که می توانستیم انجام دهیم، ولی در انجام آن کوتاهی کرده ایم یا اینکه به نحو احسن آن را عملی نکرده ایم، شکل می گیرد و در این حالت حس نارضایتی و خودخوری تمام وجود ما را در برمی گیرد.

ندایی از درون، شما را سرزنش می کند که به نوعی شاید همان حس مسئولیت پذیری است.

این تصورات منفی ذهن شما و عذاب وجدان در وجودتان باقی می ماند و در کوتاه زمانی روح شما را ناتوان و ضعیف می کند، کسانی که در زندگی بطور دائم از احساس گناه رنج می برند، به افسردگی، دلشوره و استرس ناشی از آن دچار می شوند.

 

دلایل احساس گناه و عذاب وجدان

ادامه مطلب ...

رازهایی برای رسیدن به حقیقت زندگی

راز اول:

‌تمامی آن‌چه به منظور خوشحالی و خوشبختی واقعی بدان نیاز داریم، در درون ماست.

راز دوم:

تصویر ذهنی درست از خود، ما را به حقیقت زندگی هدایت می‌کند. هر انسانی، یک تصویر ذهنی از خود دارد که من کیستم و چه می‌توانم انجام دهم. تصویر ذهنی هر انسانی، پایه‌ی اصلی شخصیت و رفتار‌های اوست. به‌عبارت دیگر، تصویر ذهنی ما از خود، نشانه‌ای از احساس فضیلت و بزرگی ماست و نشان‌می‌دهد که چه کارهایی از ما ساخته است‌ و چه کارهایی از ما ساخته نیست. انسان‌ها حقیقت زندگی را با تصویرهای ذهنی خود‌ می‌سازند. آری تصویر ذهنی زیبا از خود، موفقیت‌ها را می‌سازد و موفقیت‌ها، باعث بهتر شدن تصویر ذهنی انسان از خود می‌گردد. تصویر ذهنی ما از خودمان، نمادی از مجموعه‌ی باورهای ما در فضای زندگی است.

راز سوم:

هدف زندگانی، آن است که تمام توانایی‌های بالقوه‌ی خود را به‌عنوان یک انسان خود‌شکوفا‌ بشناسیم و آن‌ها را شکوفا کنیم و بهترین خویشتن خویش را از خود ظاهر کنیم و به بیش‌ترین رشد و شکوفایی برسیم.

راز چهارم:

تغییر در وجود، نه‌تنها ممکن و میسر است بلکه اجتناب‌ناپذیر است‌ زیرا تا ما تغییر نکنیم، زندگی‌مان تغییر نمی‌‌کند. انسان‌های سعادتمند، ‌مرتباً می‌شوند و می‌روند‌ زیرا تا نشوی، نمی‌شود و تا نروی، نمی‌رسی.

راز پنجم:

تمام مشکلات، موانع و مصائب زندگی، در‌واقع درس‌هایی هستند که به انسان می‌آموزند و انسان را می‌سازند. آن‌ها فرصت‌هایی در لباس مبدل‌اند. حتی گاهی مشکلات، الطاف خفیه‌ی خداوند هستند که باعث رشد و شکوفایی انسان می‌شوند. پس آن‌ها را گرامی بداریم و از آن‌ها بیاموزیم.

راز ششم:

تلقی ما از واقعیت، ساخته و پرداخته‌ی فکر و ذهن ماست. پس واقعیت‌های زندگی ما می‌توانند با اندیشه‌های ما تغییر کنند. بنابراین مراقب اندیشه‌های خود باشیم تا واقعیت زندگی‌مان را زیباتر کنیم.

راز هفتم:

ترس و تردید، سرزندگی و نشاط را از انسان می‌رباید. با باورهای عالی و توکل بر خداوند، هرگونه ترس و تردید را از فضای فکر خود دور کنیم و در وادی یقین و عشق، محکم و استوار به جلو برویم و زندگی پرحاصلی را در محضر خدا و کائنات خلق کنیم.

راز هشتم:

مادامی که خودمان را دوست نداشته باشیم و به خودمان عشق نورزیم، نمی‌توانیم به کسی عشق بورزیم و از عشق دیگران نسبت به خود بهره‌ای ببریم. پس گوهر عشق را ابتدا به خود تقدیم کنیم تا بتوانیم مظهر عشق‌ورزی برای دیگران باشیم.

راز نهم:

تمامی ارتباطات ما با کائنات و دیگران، آیینه‌هایی هستند که خود ما را نشان می‌دهند و تمامی مردم، آموزگاران ما به‌حساب می‌آیند. پس با خودباوری و اعتماد‌به‌نفس، زیبا‌ترین رابطه‌ها را برقرار‌کنیم و از کلید طلایی ارتباطات، برای باز کردن هر درِ بسته‌ای در زندگی استفاده کنیم و موفق شویم.

راز دهم:

سعادت واقعی در زندگی، در نحوه‌ی عکس‌العمل ما در مقابل رخدادها و حوادث زندگی است‌ نه در بخت و اقبال. بنابراین خود را مسؤول زندگی خود بدانیم و تقصیر را به عهده‌ی دیگران نیندازیم تا بتوانیم با عکس‌العمل‌های مناسب، حقیقت زیبای زندگی را به واقعیت قابل قبول تبدیل کنیم و به خوشبختی و سعادت برسیم.

راز یازدهم:

حقیقت زندگی، بر مبنای عشق الهی استوار است. انسان‌های موفق و کامیاب، وجود خود را با عشق الهی، جذاب و منور می‌کنند و با تقدیم عشق به انسان‌های دیگر و به کل کائنات، به زندگی سعادتمندانه‌ای می‌رسند.

راز دوازدهم:

از آن‌جایی که انسان‌ها در مسیر زندگی گاهی از اجرای درست قانونمندی‌های زندگی غافل می‌شوند و با اندیشه‌های غلط و القائات منفی دیگران، از مسیر درست زندگی به بی‌راهه می‌روند، بنابراین ارزیابی مستمر کیفیت زندگی و اصلاح لحظه‌به‌لحظه‌ی خود، می‌تواند انسان را در مسیر درست و رسیدن به حقیقت زندگی هدایت کند. زیباترین معیار ارزیابی کیفیت زندگی، این است که در پایان هر روز، از خود سؤال کنیم که آیا من روز پرحاصلی داشتم و از لحظه‌های زندگی خود ‌لذت بردم؟

 

با اجرای درست رازهای حقیقت زندگی، به این نتیجه می‌رسیم که:

تمامی آن‌چه که برای خوشحالی و خوشبختی واقعی در زندگی به آن احتیاج داریم، هم‌اکنون از‌آنِ ما و در اختیار ماست و ما باید به‌عنوان بندگان شایسته و شکرگزار در هر لحظه، هوشیارانه قانونمندی‌های رسیدن به حقیقت زندگی را اجرا کنیم تا بتوانیم از مواهب الهی استفاده کنیم و از لحظه‌های زندگی در مسیر کمال لذت ببریم

یک تست مفید!

 آرامش داشته باشید و ساکت بنشینید.

1-    در متن زیر C را پیدا کنید. از مکان نمای موس استفاده نکنید.  

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO COOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO


3- حالا حرف
N رابیابید. کمی مشکل‌تر از قسمت‌های بالا می‌باشد.  

 

MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MNMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM


2-
اگر درمتن بالا C را پیدا کردید، حالا 6 را پیدا کنید.  

 

9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999
9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999
9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999
9999699999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999
9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999
9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999

 

این یک شوخی نیست.
اگر قادر بودید که این سه تست را پشت سر بگذارید، شما دیگر هیچ وقت نیاز به دکتر اعصاب و روان نخواهید داشت.ش
مغز شما عملکرد خوبی دارد و ازبیماری آلزایمر در امان خواهید بود

چگونه احساس گناه را از خود دور کنیم

 

 

آیا اخیراً به خاطر کاری که نکرده اید احساس گناه می کنید؟ احساس گناه به خاطر جواب ندادن به ایمیل ها؟ احساس گناه به خاطر نرسیدن به اهداف روزانه تان؟ احساس گناه به خاطر گشت  و گذار بی هدف در اینترنت و اختصاص ندادن وقت کافی برای کارهای مهم؟ احساس گناه به خاطر زنگ نزدن به دوستان و نزدیکان؟ آیا این احساس گناه اذیتتان می کند؟

این افکار قدرت ناراحت کردنتان را دارند. شما انرژی با خود دارید که روی فکر و ذهنتان می افتد چون بخشی از شما بطور مداوم به آن فکر می کند. این احساس گناه در هر کاری که می کنید خود را نشان می دهد.

تجربه چنین احساسی یک نعمت خدایی است چون به شما فرصت می دهد نگاهی عمیق تر به احساسات خود داشته باشید. در این مقاله می خواهیم شما را با ادراکات مختلف مربوط به احساس گناه آشنا کنیم و یک تکنیک شش مرحله ای برای غلبه بر آن را معرفی کنیم.

ادامه مطلب ...

زنانی که در خانه خود نیز امنیت ندارند!

در سراسر دنیا، جنگی سرد در همه خانواده ها ادامه دارد. افراد کمی درمورد آن حرف می زنند و اکثریت سعی می نمایند آن را پنهان کنند تا دیگران فکر کنند که آنها زندگی رویایی دارند و همه چیز برایشان خوب و آرام است. اما مردها و زن ها و بچه هایی هستند که حتی در خانه خودشان هم می ترسند. دلیل این ترس می تواند متفاوت باشد. شاید بابا و مامان مدام مشروب می خورند و بعد شروع به اذیت و آزار جسمی و احساسی می کنند. شاید مامان و بابا از پسر نوجوانشان که تمام رفتارهایش غیرقابل پیش بینی است واهمه دارند. شاید زنی به محض اینکه شوهرش در شیشه مشروب را باز می کند از او می ترسد چون می داند که آن شب دیگر چیزی جز بحث و دعوا باقی نمی ماند. در همه موقعیت ها عدم تعادل قدرت که دلیل همه خشونت های خانگی است وجود دارد. برای آندسته از ما که چنین موقعیت هایی برایشان پیش نمی آید فهمیدن اینکه چرا کسی که در چنین موقعیتی گرفتار می شود آن خانه را ترک نمی کند، خیلی سخت است. بچه ها را برداشته و خانه را ترک کند؟ نه. متاسفانه، همیشه همه چیز به همین سادگی نیست.

برای خیلی از این افراد، مشکلات تازمانیکه پای اعتیاد به موادمخدر یا مشروب وسط کشیده نشود خود را نشان نمی دهد. این افراد صبر می کنند، به امید اینکه همسرشان که عاشقانه دوستش دارند دیگر به دنبال این چیزها نرود صبر می کنند. شاید چند هفته یا چند ماه بتوانند ترک کنند اما یک شب، امنیت خانواده شان را می شکنند و دوباره به سمت آنچه که نباید کشیده می شوند. نتیجه آن چیزی جز رگبار حرفها یا رفتارهای خشونت آمیز نخواهد بود. اعضای این خانواده که ترسیده اند حرکت هایشان دور و بر آن شخص مثل ربات شده است و هرکاری که از دستشان برآید را برای دور ماندن از او انجام می دهند. و روز بعد باز روزی دیگر خواهد بود.

خانواده های دیگر هم به خاطر دمدمی مزاج بودن و عصبانیت فردی از خانواده که دوستش دارند این احساس ترس را تجربه می کنند. همه چیز خوب است تا زمانیکه این فرد از چیزی ناراحت و عصبانی می شود آنوقت بقیه اعضای خانواده در خانه خودشان می ترسند. اوضاع طوری تمام می شود که برای روزهایی که حال این عضو خانواده خوب است و عصبانی نیست شکرگذار خداوند می شوند و روزهای بداخلاقیش را هم در سکوت تحمل می کنند. همچنین باور دارند که چون این آدم 90 درصد از زمان ها فردی بسیار خوب و پرتلاش است هیچ اشکالی ندارد اگر 10 درصد از اوقات با اخلاق های منفی او کنار بیایند و این ارزشش را دارد. از این گذشته، افراد کمی هستند که در ظاهر آن عضو خانواده را عصبانی می بینند پس اشکالی ندارد چون آنها از قضاوت دیگران هم می ترسند  و خجالت می کشند. بچه ها، زن ها و شوهرهایی که در طرف دیگر آن عضو بداخلاق و عصبانی خانواده هستند، تصور می کنند که بخشی از تقصیر و مسئولیت قضیه بر گردن آنهاست. آنها نگران این هستند که بقیه فکر کنند که اگر بخواهند از این وضعیت ایراد و اشکال بگیرند شکرگذار نبوده اند. به همین خاطر هیچوقت شکایتی نمی کنند. همچنین احساسی، یعنی اینکه در خانه خودتان هم بترسید، شبیه به این است که در یک زندان باشید و استرس حکم دادگاه، درد و عذاب و زیادی برایتان می آورد.

دلیل دیگری که این افراد آن خانه را ترک نمی کنند یا درخواست طلاق نمی دهند این است که چون نمی فهمند که راه دیگری هم برای زندگی کردن وجود دارد. مشاورین ازدواج اعتقاد دارند که اکثر زوج هایی که یکی از آنها رفتارهای محرک دارد که موجب ترس همسر و فرزندان خود می شود، خود چنین کودکی را پشت سر گذاشته است. شاید فکر کنید که اگر کسی کودکیش اینطور گذشته باشد وقتی بزرگ می شود باید کاری کند که دیگر از چنین موقعیت هایی دور بماند اما خلاف آن واقعیت دارد. آنها فکر می کنند که والدین یا همسر عصبانی و بدزبان کاملاً نرمال و طبیعی است و انتظار دارند که دیگران هم مثل آنها با همان ترس ها زندگی کنند.

جنبه دیگری که این افراد را تحت تاثیر قرار می دهد که در همان خانه به زندگی خود ادامه دهند حس روزمرگی و عادت است. آنها در رابطه شان احساس روزمرگی وعادت می کنند. زن های زیادی که در خانه می مانند و از به هایشان مراقبت می کنند دلشان نمی خواهد که مجبور شوند دنبال کار بگردند و امنیت فرزندانشان را به خطر بیندازند. آنها نگران جای زندگی کردن هستند و فکر میکنند در طلاق حق و حقوق خوبی به آنها تعلق نمی گیرد. به خاطر همین می مانند، تحمل می کنند، و به دقت برای جدایی در آینده ای که بچه هایشان دیگر سروسامان گرفتند و دیگر مجبور به مراقبت از آنها نبودند برنامه ریزی می کنند. علاوه بر این آنها می ترسند که با عنوان کردن قصدشان برای جدایی جا و جنجال بیشتری به راه بیفتد به خاطر همین جلو زبانشان را می گیرند. حرف زدن با دوستان و اعضای خانواده هم باعث می شود احساس کنند که دیگران فکر می کنند آنها در ازدواجشان شکست خورده اند به خاطر همین باز هم جلوی زبانشان را می گیرند.

ترسیدن در خانه خودتان مشکل دنیای مدرن نیست. سالیان سال است که زوج ها و خانواده تحت ظلم یک نفر در خانواده هستند که شخصیتی دوگانه دارد. این فرد جلوی دیگران فردی کاملاً منطقی و مثبت است اما وقتی عصبانی است، مست است یا هر چیز دیگری، کسانیکه دوستش دارند را مورد آزار و اذیت قرار می دهد.

واقعیت این است که همین فرد است که مشکل دارد. ماندن و تحمل کردن فقط باعث می شود که قربانی شوید. درست است که همه افراد ظرفیت های عصبی و اخلاقی متفاوت دارند. بخشی از قرار گرفتن در یک رابطه این است که یاد بگیرید بتوانید کنار هم زندگی کنید و به شخصیت ها و اخلاق همدیگر احترام بگذارید. اما این نباید موجب ترس شود. کنار آمدن با همدیگر، کنترل استرس و مسئولیت ها و همچنین احترام متقابل نباید منجر به ترس شود. اگر اینطور شود، تعادل رابطه برهم می خورد و نیاز به مشاوره و روانشناسی است.

خانواده های زیادی مثل این شروع نمی کنند اما نشانه ها و علائم این مشکل مثل یک مار نیست که بخزد و بیاید نیشتان بزند. این شمایید که باید آنها را ببینید. به نشانه هایی مثل عصبانیت های بیش از اندازه، اعتیاد به موادمخدر یا مشروب و همچنین مشکلات مربوط به استرس و اخلاق دقت کنید. همچنین باید ببینید همسرتان وقتی بچه بود در چه خانواده ای بزرگ شده بود تا بفهمید که خانواده نرمال از نظرش چه معنا و مفهومی دارد. در هر حالتی که باشد شما نباید در خانه خودتان حتی برای لحظه ای احساس ترس کنید. شما دربرابر خودتان و دیگرانی که دوستشان دارید مسئولیت دارید. زندگی کوتاهتر از این است که بخواهید همه آن را اینطور بگذرانید.

حتما روزی ۲۱ بار یکدیگر را بغل کنید !!

آغوش 

 

این عکس، تصویری از مقاله‌ای است از مجله Ensign magazine May ’98 pg. 94 تحت عنوان” در آغوش گرفتن نجات بخش”.


این مقاله شرح مفصلی از اولین هفته زندگی یک جفت دوقلو را توصیف می‌کند که در هنگام بدنیا آمدن در دو دستگاه جداگانه انکوباتور( incubator)نگهداری می‌شدند و پزشکان گفته بودند که یکی از آنها زنده نخواهد ماند. اما یکی از پرستاران بخش نوزادان، دو کودک نوزاد را بر خلاف مقرارت بیمارستان در یک دستگاه انکوباتور قرار داد و برای این کار با بیمارستان جنگید.
زمانیکه آنها در یک دستگاه قرار گرفتند، دست نوزاد سالم تر، به گونه ای که پنداری خواهرش را در آغوش گرفته باشد، بر او قرار گرفت. از آن ببعد ضربان قلب نوزاد کوچکتر و بیمار، شروع به عادی شدن می‌کند و دمای بدن او بالا رفته، شکل عادی می‌یابد. پس از مدتی، هر دو آنها زنده می‌مانند و شروع به رشد می‌کنند.
دو خواهر دو قلو به خانه رفتند و در یک تخت خواب  خوابیدند . آنها همچنان با هم در یک تخت می خوابند، و یکدیگر را کیپ در آغوش می گیرند.

بیمارستان زمانی که متوجه اثر “نجات بخش” گذاشتن این دو نوزاد در کنار یکدیگر شد، از آن پس در مقررات خود تغییر بوجود آورد و هم اکنون تمامی دو قلوها؛ حتی چند قلوها را در یک تخت و یاانکوباتور در کنار هم و نزدیک هم می‌خوابانند.


دکتر مارک کتز (Mark Katz, M.D)، عضو L.A. Shanti’s Advisory Board می‌نویسد:” …در آغوش گرفتن،می‌تواند در محدوده ذهنی یک فرد تغییراتی را ایجاد نماید و به آنها از لحاظ پزشکی کمک کند. بالاتر از همه اینکه، در آغوش گرفتن،هیچگونه عوارض جانبی،  ندارد و شما برای گرفتن چنین مداوایی، احتیاج به رفتن نزد دکتر ندارید.”
در آغوش گرفتن، (Hug) داروی خوبی است. در این حرکت، انرژی منتقل می‌شود و فرد در آغوش گرفته شده تقویت روحی و عاطفی می‌شود. شما برای بقا در زندگیتان به یکبار در آغوش گرفته شدن ، برای حفظ و حراست از زندگیتان به ۸ بار در آغوش گرفته شدن و برای رشد و نمو به۱۲ بار در آغوش گرفته شدن در روز نیاز دارید.
پوست بزرگترین اندام بدن است و این اندام احتیاج به مراقبت های لازم و خوبی را دارد. یک Hug می‌تواند که قسمت های وسیعی از پوست را پوشش دهد و این پیام را به پوست برساند که “از تو مراقبت می‌شود”.
Hug همچنین یک وسیله ارتباطی است، که می‌تواند چیزهایی را بگوید که شما نمی‌توانید در غالب کلمات بیان کنید. نکته بسیار زیبا در مورد Hug اینست که شما نمی‌توانید آنرا یک طرفه به کسی بدهید، معمولا شما آنرا پس می‌گیرید

هفت مورد از نیازهای اولیه خانم ها

شما  آقایان می توانید با شناخت و رعایت این هفت نکته در مورد همسرتان، همیشه زندگی آرام و شیرینی را تجربه کنند!

ادامه مطلب ...